حسن و قبح به عنوان یک زوج مفهوم کلیدی در حوزه کلام و اصول فقه نزد مذاهب مختلف محل بحث بوده و به خصوص برای مذاهب اهل عدل که یکی از برجسته ترین آنها مذهب امامیه است، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. در تحقیقاتی که در حوزه حسن و قبح ذاتی در دهه های اخیر انجام گرفته، جنبه های وجودشناسی و معرفت شناسی مسئله مورد بررسی قرار گرفته، ولی جای خالی بحث در باره جنبه معناشناسی مسئله کاملاً محسوس است. در خصوص معناشناسی حسن و قبح باید توجه داشت به ازای هر یک از گفتمان هایی که می توانند خاستگاه برآمدن معنای حسن و قبح در کلام اسلامی باشند، لازم است معناشناسیِ این زوج مفهوم دنبال شود؛ این گفتمان ها را می توان در دو گروه اصلی دنبال کرد: گفتمانی شکل گرفته در عصر آغازین اسلامی که بیشتر تکیه بر آموزه های قرآنی و نبوی دارد و از خلال آیات قرآن کریم و احادیث نبوی و اخبار صحابه و تابعین قابل پی جویی است؛ و گفتمانی شکل گرفته در فضای روابط بین الادیانی که حاصل مواجهه عالمان مسلمان با متکلمان ادیان دیگر، اعم از یهودیان، مسیحیان، زردشتیان، مانویان و براهمه است. بی تردید معنای ساخت یافته در کلام اسلامی، برآیندی از این گفتمان ها و خاستگاه هاست و برای روشن شدن ابعاد و مؤلفه های آن، توجه به خاستگاه های بین الادیانی ضرورتی تمام دارد؛ اما به سبب محدود بودن مجال، این مقاله عهده خاستگاه اول، یعنی گفتمان بازتاب یافته در قرآن و احادیث است.