در این مقاله، تصوف، عرفان و فلسفه در سیر تحّولی و تطوّری اش، از ابتدا تا قرن سیزدهم هجری قمری بر مبنای اندیشه های یکی از علمای مشهور دوره قاجار، میرزای قمی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. انگیزه اصلی مقاله حاضر، تبیین بستر برخی از مباحث مربوط به اندیشه های عرفانی، فلسفی، اجتماعی و سیاسی یکی از بزرگ ترین اصولیون و مجتهدان آغاز دوره قاجار است. این بررسی از آنجا اهمیت دارد که تفکرات او تأثیر بسیار زیادی در اندیشه های علمای عصر خود و پس از خود گذاشت و این اندیشه ها مبین وضعیت جامعه ایران در آغاز دوره قاجار است. علاوه بر آن عملکرد اشخاص مختلف بر مبنای، آرا و فلسفه و اندیشه اعتقادی و فلسفی خاص خود، طراحی و عملی می شود. به هرحال اقبال به این نوع مباحث می تواند راه گشای برخی از مسائل و معضلات علمی گردد. این مقاله می کوشد تا با اتکا بر اسناد، منابع اصلی و تحقیقات به عمل آمده، زوایای ناگفته حیات علمی، سیاسی و نظرات میرزای قمی را در ساحت تصوف، عرفان و فلسفه، با توجه به پویش تاریخی رخدادها و پیامدهای آن موردمطالعه قرار دهد.
میرزای قمی، به عنوان یکی از اصولیون بزرگ، به تصوف و فلسفه بر اساس همان مبنایی که متشرعان داشتند، خوش بین نیست و شدیداً بر آنها خرده می گیرد. او با عرفان عملی سروکار دارد و با عرفای بنام عصر را اوج » توحید ناب « و » معنویت مداری « ارتباط دارد؛ او تکامل عرفانی و خلاصه و عصاره عمیق و شگرف و شگفت اسلام ناب برمی شمارد.