درباره قرآن کریم از زمان نزول آن مسئله ای به عنوان ظاهر و باطن مطرح شده که هریک، مدار بحث و گفتگوهای بسیاری قرار گرفته است. هدف این نوشتار، بررسی برخی آسیب ها در استفاده از قرآن کریم در جهت ظاهر و یا باطن است. اولین آسیب افراط و یا تفریط است. برخی گفته اند که قرآن برای امت اسلامی در همه امور کفایت می کند و با این سخن ضرورت معلم و مبین را در کنار قرآن انکار کرده اند. در مقابل برخی نظر داده اند که ظاهر قرآن حجت نیست و آنچه از درک ظاهر برای غیرمعصوم حاصل می شود، بدون تأیید مقام عصمت جایگاهی در حوزه دانش وجود ندارد. در این زمینه در این مقاله چنین استدلال می شود: ظاهر قرآن کریم قابل درک و حجت است؛ فهم ظاهر قرآن درجات و مراتبی دارد؛ مجازهای به کار رفته در قرآن از ظاهر محسوب می گردد؛ امت اسلامی برای درک حقایق دین در کنار قرآن نیازمند به رسول اکرم و عترت نورانی او هستند؛ باطن قرآن از نظر بعضی به معنای درک ژرفای متن و در نظر برخی دیگر به معنای حقیقتی است که الفاظ مستقلاً بدان دلالت ندارند؛ باطن قرآن کریم به هر معنا که باشد، نفی ظاهر نمی کند؛ بلکه معارفی افزون بر آن است.